تولید محتوای هنری

Artistic content creation

شرکت کاکتوس طلایی با سال ها تجربه و تخصص در زمینه تولید محتوای تخصصی و مقالات برای انواع محصولات و خدمات و کسب و کارها مفتخر است که محتواهای هنری و ادبی ارزنده خود را به علاقمندان و فعالان در عرصه های هنری و ادبی نظیر خوانندگان، آهنگسازان و تظیم کنندگان، مجلات و ناشران ارائه دهد. برای کسب اطلاعات بیشتر از طریق کانال های ارتباطی مندرج در بخش تماس با ما، تماس حاصل فرمائید.

شعر کلاسیک

جانِ من

منِ آواره تو را دیدم و آباد شدم
که از این حبسِ جفا رستم و آزاد شدم
تو نفس بودی و من، خسته از این بی نفسی
آمدی جانِ من انگار به دادم برسی
دلِ من سخت به چشمان تو عادت دارد
جانِ من گاه دلم میل شکایت دارد
تو که لبخند زدی شاعر این شهر شدم
شهره ی شهر دگر تا ابد الدهر شدم!
با تو هر لحظه خمار است چنان نرگس مست
این منِ شاعر دیوانه ی میخانه پرست
چه بگویم که تو جانی و تویی زندگی ام
قبله ام باش که با عشق در این بندگی ام
تو چنان کوهی و من شیفته ی قامت تو
جان من در ره تو باشد و در ساحت تو
آتش عشق تو بر پیکر من شعله ور است
این چه رازیست که هر شعله چنان بال و پر است
که ز خاکستر خود بال گشایم به عروج
من چو دریا به رهت کوفته ام موج به موج
تو مرا عشق بده من به تو جانی بدهم
ای همه هستی من، هرچه بخوانی بدهم
شرح چشمان تو هرگز نتوانم آسان
دوستت دارم و این شعر ندارد پایان

تولید محتوای شعر کلاسیک

شعر سپید

تولید محتوای شعر سپید

کمی شاعرانه

این منِ شاعر
چه عاشقانه در هنر غرق شده ام
من نمایش احساس را بر پرده ی زندگی به تماشا نشسته ام
من نت به نت
به موسیقی گوش جان سپرده ام

من بی محابا شعر را در آغوش کشیده ام
و نیز طرح گیرای چشمانت را

در وجودم امواج هنرمندی جاریست
و از قلبم عشق فوران کرده است
من هر روز به ریسمان عاشقانه ها چنگ می زنم!
گاهی گیتار
و گاهی سکوت می نوازم!

اشک هایم جوهری می شوند بر روی کاغذ سپید
و روی واژه هایم می خرامند
قلم در دستانم رقصان
و سیم سازم چون صدایم لرزان است
من به عشق ایمان دارم
و به حقیقت گل سرخ

شعر را پایانی نیست
و من بی پایان ترین اشعارم را تا پایان عمرم خواهم سرود.

ترانه

دوباره عشق

بزار دوباره عاشقت بشم
که عشق تو شبیه مرهمه
با اینکه زخمی از اسارتم
می بینی که بُریدم از همه

بزار که دست مهربون عشق
پلی بشه دوباره بین ما
منِ نفس بُریده رو ببخش
یه بغضِ کهنه هست توو این صدا

تو دعوتی به این دوباره عشق
منو به شهر آرزو ببر
یه فرصته برای زندگی
واسه دلِ همیشه در به در

چی میشه بعد از این توو سرنوشت
دوباره عاشقی نوشته شه
نمی زارم هوای زندگی
اسیر غربت گذشته شه

بزار که هر نفس حضور تو
پناه وقت خستگی بشه
بزار دوباره عاشقت بشم
که بودنت یه زندگی بشه

تولید محتوای ترانه

متون ادبی و هنری

تولید محتوای متون ادبی و هنری

چند نما از ” سینما ”

آنچه بیش از پیش مرا مجذوب سینما ساخته، تبلور با شکوه حقیقتِ احساس در من است. سینمای ملل همواره سعی بر شگفتی سازی داشته و دارد و فیلم ها در هر نقطه ی جهان و خارج از مرزها توانسته اند بواسطه ی زبان هنر که یک زبان مشترک برای تمام مردم دنیاست همگان را تحت تأثیر قرار دهند. در واقع هنر مرز نمی شناسد و سینما زبان مشترک تمام نسل ها است. تفاوت ها تنها در گفتار و فرهنگ و آدام و رسوم است و حقیقت عشق و احساس، یگانه و یکپارچه است. سرچشمه ی لایتناهی خداوند است که دوستدار زیبایی هاست و هنر نیز تجلی زیبایی هاست. سینما اصیل است و با برخی کج روی ها و شیطنت ها رنگ نمی بازد. سینما قدرتمند است که گاه در صحنه ی نقره فام خود می خنداند، گاه می گریاند، گاه می رویاند و گاه می میراند! این سینماست که چهره خاموش نقاشی را با پیکره بی تصویر موسیقی می آمیزد و با حرکت ها بدان روح می بخشد. ” آندره بازن ” علت پیداش سینما را در همین اصل می پندارد؛ زوال و کهنگی در آن بی معناست و با اصالت و قداستش، جاودانگی را به بشر هدیه کرده است. سینما نمایانگر زندگی هاست که البته کمی اغراق گونه است. سینما روایتگر رسیدن ها و نرسیدن هاست. سینما تجسم رویا بشکلی حقیقی است. غیرممکن ها ممکن می شوند و تفکرات به بار می نشینند. سینما الهام بخش است. ” بگذار عظمت در نگاه تو باشد نه به آنچه که بدان می نگری. ” می توان شکوه را در هر نگاه لمس کرد هنگامی که اثری فاخر از سینما به پرده می رود. ” من از ژاپن با تو سخن می گویم، از کشور شکوفه های گیلاس … آرژانتین سرزمین من است، صدای مرا می شنوی؟ … پاریس این قلب تپنده عشاق و بارانی که گاه با اشکی تلاقی می یابد… و تو از سرزمینی بگو که از فراسوی آن با شکوه به من نگاه می کنی. ” … نوشتن از این عظمت بی بدیل، پایانی ندارد. قلم می زنم و قهوه ای می نوشم و می اندیشم به اندیشه های سال های بی پایان سینما.